هرچه میکشم به خاطر مهربانی و سادگی خودم است.
حس میکنم تمام بلاهایی که به سرم می آید به خاطر اعتماد و باور پذیری زیادم است.
در این وانفسای روزگار خودم را مثل یک نهال میبینم,
هرچه با صداقت میوه هایم را عرضه میکنم دزدان ثمره ی عمرم را به غارت میبرند.
هرچه مهربانی و لطافت از خودم نشان میدهم طوفان برگ هایم را به تاراج میبرد.
حتی کسی که در زیر سایه ام پناهش داده ام ریشه ام را به دندان میجود.
مهربانی و صداقت و اعتماد در میان این گرگ ها تعریف نمی شود.
اگر بخواهم زنده بمانم باید بی رحمی و دروغ و بدبینی را به خودم عادت دهم.
ترجیح میدهم خودم گرگ باشم تا اینکه خوراک گرگ ها شوم.
- جمعه ۱۲ خرداد ۹۶