لبخند خدا

خدا بعضی وقتا کارایی میکنه که خودش رو ثابت کنه.یا بهتر بگم خودش رو یاداوری کنه.

مخصوصا وقتی ما قول ها و وعده هاش رو نادیده میگیریم.

وقتی یادمون میره که قرار و مدارمون با هم چی بوده.

یا وقتایی که «او» رو اولویت آخر زندگیمون قرار میدیم.

به همه چیز و همه کس اهمیت میدیم و فکر میکنیم غیر از« او».

خیلی براش مهمه که ما بهش توجه کنیم و یادمون باشه که حواسش به تک تک ما هست و روی یکی یکی ما به صورت ویژه تمرکز میکنه.

و وقتی ما این چیزا را یادمون میره هر کاری میکنه که یادمون بیاد.

اینجاست که شروع میکنیم غر میزنیم. گلایه میکنیم. میگیم چرا. خدایا چرا. مگه من چیکار کردم. مگه من چه گناهی کردم. چرا منا یادت رفته . چرا به من نگاه نمیکنی.

حس میکنم اینجا خدا بهمون میخنده.لبخند میزنه. لبخند میزنه که بهش توجه کردیم.

طوری رفتار میکنه که انگار همین یه مخلوق رو داره . همین یه بنده رو داره.

و ما طوری رفتار میکنیم که انگار هزار تا خدا داریم.

 

 

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan