خدا شناسی فیزیکی

هر شاخه و رشته ای از علوم طبیعی و انسانی از دیدگاه و منظر خود جهانبینی خاص خود و در نتیجه خداشناسی خاص خود را دارد.که البته همان جهانبینی را میتوان از مناظر مختلف و  با تفاسیر متفاوت بررسی نمود.

دیدگاه فیزیکدانان درباره خدا، جهان و آنچیزی گه به هر کدام از این دو مفهوم مربوط می شود با یکدیگر متفاوت است.

اما هدف من پرداختن به اینکه کدام فیزیکدان درباره خدا چه می گوید نیست!بلکه یک نتیجه گیری سطحی وساده از دو نظریه ی فیزیکی مختلف و مغایر است.

مکانیک نیوتونی بنا را بر این موضوع می گذارد که  . . . [ ادامه مطلب ]در صورت مشخص بودن پارامتر های ابتدایی کافی از یک رویداد می توان آینده ی آن رویداد را به طور دقیق و قطعی مشخص کرد.به طور مثال با دانستن سرعت و مکان جسمی در زمان مشخص میتوان سرعت و مکان آن جسم را در تمام زمان های بعد از مشخص کرد، قبل از اینکه جسم مورد نظر آن زمان معین را درک کرده باشد.هر اندازه پارامتر های دخیل در رویداد افزایش یابد و یا تعداد اجسام و عوامل زیادتر شود فقط به دست آوردن نتیجه برای آینده و پیش بینی حالت های بعدی سیستم مورد بررسی دشوار تر می شود و هیچگاه غیر ممکن نیست.مگر اینکه اطلاعات اولیه و دانش ما در مورد عوامل دخیل ناقص باشد که این محدودیت ذاتی نیست و قابل مرتفع کردن است.

بر این اساس میتوان گفت نقش خدا در این جهان فقط آفرینش اولیه است. که عبارت است از خلق اشیا و وضع قوانین حاکم بر ارتباط بین آنها.و پس از آن، این جهان خلق شده به کار خود ادامه می دهد بدون اینکه نیاز به کنترل و دخالت خدا داشته باشد. و همه چیز آن از قبل مشخص و معین است .نه قابل تغییر است و نه نیازی به توجه موجود خارجی دارد.

این جهان همانند یک قطار کوکی است که تا زمانی که کوک دارد به راه خود در مسیر مشخص ادامه می دهد.و نقش خدا در این میان فقط خلق این قطار و کوک کردن آن است.

اما مکانیک کوانتومی دیدگاهی کاملا متفاوت به این موضوع دارد.در چارچوب تفکر کوانتومی پیش بینی آینده هیچ رویدادی قطعی و حتمی نیست و فقط میتوان از احتمال وقوع یک رویداد صحبت کرد.و این ندانستن و به بیان دقیق تر عدم توانایی در دانستن چگونگی یک رویداد و یا آینده ی حالت یک سیستم یک محدودیت ذاتی است که قابل رفع کردن نیست.

از این منظر فقط درباره ی احتمال وقوع میتوان صحبت کرد و این احتمال وقوع نیز یک مفهوم ریاضی آمیخته در متغییرهای فیزیکی است.و این احتمال منتج از عدم قطعیت است.

این عدم قطعیت همان اختلاف عظیم مابین دیدگاه مکانیک نیوتونی و مکانیک کوانتومی است.

مکانیک کوانتومی این موضوع را به ذات و طبیعت اشیا مربوط می داند.و این چیزی که ظاهرا یک بی قانونی و قانون گریزی در رفتار است را خود قانون می داند.

اما ارتباط عدم قطعیت با خدا چیست؟ آیا میتوان آنرا به موجودی به نام خدا مربوط ساخت؟آیا میتوان این انتخابی که توسط ذرات صورت میگیرد را دخالت خدا در طبیعت در نظر گرفت یا باید به جای کلمه ی خدا به عبارت شعور برای ذرات پرداخت؟

اینکه نتیجه گیری از مبحث کوانتوم را به شکل سوالی مطرح کردم در واقع به خاطر این است که خدا را از یک نظریه نتیجه گیری نکرده باشم.چون در اینصورت با ابطال این نظریه خدا نیز پاک می شود.

اما اگر با تفکری عمیق و فراتر از روابط ریاضی و نتایج آزمایشگاهی و با دیدگاهی خدا جویانه در مورد عدم قطعیت و احتمال حضور بیندشیشم میتوان لطافت سر انگشتان خدا را در پیچیدگی روابط ریاضیِ فیزیک کوانتوم حس کرد.و دیگر خدا را فقط یک ناظر بی تاثیر فرض نکرد.

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan